قاسم پیرنظر
*
دلجوئی
دلم دلجوی میخواهد بجز تو نیست ، دلجوئی
دلی کز بام چشم افتد طبیبش کیست دلجوئی
من از هر شمع وپروانه گل و بلبل که پرسیدم
حسودی کردنم بارز دلیلش چیست دلجوئی
خودت میدانی از عمق وجودم می برم نامت
دلت چون آسمانها بیکران آبیست دلجوئی
زلالی مثل دریائی عمیقی معدن گوهر
جبابم من که پوچیها از او حاکسیست دلجوئی
دماند از تو می گوید بگوش قدسیان هرشب
من اندر دامنش گردم ، توانم نیست دلجوئی
همانا قطره ای هستم دوان دنبال رودم من
رسیدن بر تو هست اوجم مرا کافیست دلجوئی
تو دلجوئی همه دلها ز جام واژه هایت مست
شب از شور غزلهای تو مهتابیست دلجوئی
سلیمم پیر دورانم نظر از من نگرادنی
که غیر از آن شود بینی فقط خاکیست، دلجوئی
پیرنظر”سلیم ”
تقدیم به استاد برادر مقامم جناب حسین دلجوئی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران