امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)
غزلی با نام ” دلتنگی های لحظه ای”
از مجموعه ی ” اشک قلم”
______________________________
من که از گریه پُرم، خنده ی ِ من خواهی شد؟
دورم از چــشـم تو بیننده ی من خواهی شد؟
تاب دل ذوب شد از پنـجــره بـُغـضـی بارید
بعد از این فصل پناهنــده ی من خواهی شد؟
ابر آشــوب گری، کوچه ی امنم خیـس است
غرق احساس و ســُراینده ی من خواهی شد؟
هر چه تفریق کشــیدی همه شــد بی حاصـل
مثـبت از جـمـع پراکنــده ی من خواهی شد؟
مرد ِ احســاس تـوام، هـیـــچ نـدارم شـکّـی
غرق اشـــعار من، آکـنده ی من خواهی شد؟
رفـتــه ای دور ولــی در تـپـشـم میــرقصی
میشوم سـاز و تو خواننده ی من خواهی شد؟
رو به دیوار ســکوتم که پر از تنــهایی ست
پشـت این پـرده نگارنده ی من خواهی شد؟
درد دلـتـنـگـی ام از برکه ی ِ بـی آب آمــد
چون سـخن سـنج نوازنده ی من خواهی شد؟
____________________________
مطلوبی(سخن سنج تبریزی)
*
گاهی دلتنگی از وابستگی است
و گاهی از افسردگی
و گاهی از لحظه ها و کوری چشم
دلتنگی ام
لحظه ایست
میدانم که هستی
نگاهت میکنم
ولی نمی بینم ات
مرا ببخش
که کمی از تو دورم
و غرق در لحظه ای کور
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران