فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

دست‌های خالی

حسین شادمهر

دست‌هایی که آشنای شالی بود
وقت برداشت برنج خالی بود

می‌نشستند بر زمین و می‌دیدم
دستشان پینه‌دار دار قالی بود

آن طرف تشنه بود و خسته و غمگین
پیرمردی که کوزه‌اش سفالی بود

غنچه‌ای بر کسی نداده، می‌کوچید
نوبهاری که در همین حوالی بود

حرمت دست پینه‌بسته را دارند،
فکر من بود و حیف خوش‌خیالی بود

«حسین شادمهر»

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران