فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

بـه بـهتـر طالع و فرخـنده تـر فالدوم روز رجــب در نــون الــف ذالبـه نـظـم آوردم این درد دل ریشبه هر کس باز گفتم قصه خویشدو هفتـه هفتـصـد بـکر از عمار…

بـه بـهتـر طالع و فرخـنده تـر فالدوم روز رجــب در نــون الــف ذال
بـه نـظـم آوردم این درد دل ریشبه هر کس باز گفتم قصه خویش
دو هفتـه هفتـصـد بـکر از عماریبــرآوردم چــو خــاطــر کــرد یـاری
غرض آن بـود کین ابـیات دلسـوزکـند صـاحـبـدلـی بـر مـن دعـائی
ببخشد حق بر این دلسوزی منبــود کــان مــاه گــردد روزی مــن
سخـن سازان که دل پـرنور دارندغـــم دیــوانــه را مــعـــذور دارنــد
حـدیثـم چـون ندارد رنگ و بـوئیکه خواهد کرد او را جـستـجـوئی
ز مـا دانـا دلـان مـعـنـی نـجـوینـددماغ آشـفـتـگـان آشـفـتـه گـویند
کنون وقت اسـت اگر کوتـاه گیرمسـوی خـاموش گشتـن راه گیرم
کـسـی را پـای دل در گـل مبـاداچـنین کـار کـسـی مـشـکـل بـادا

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج