فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 16 آذر 1402

در حيرتم اي مرد! پايت را چه شد؟( مهدي رمضاني)

 در حيرتم اي مرد! پايت را چه شد؟( مهدي رمضاني)

در حيرتم اي مرد! پايت را چه شد؟
بغضي كه فرسوده ست نايت را چه شد؟
شب بود و اشك و مشك و آه و كربلا
كام كبود خيمه هايت را چه شد؟
جاري نمودي جلوه ي ايثار را 
پا را كه بخشيدي عصايت را چه شد؟
هان اي برادر!اينچنين از خود مپرس
اعجاز شب هاي دعايت را چه شد؟
گيرم كه بي دردي گهي خنديد و گفت 
عشق عروج تا خدايت را چه شد؟
يا زورقي بي سو كه موجش مي برد
گفت اي سفينه ! ناخدايت را چه شد؟

منبع : كتاب از هشت بهار سرخ/ مجموعه شعر دفاع مقدس استان قم