بـیش از این از ملـک هر سـالـی مـراخـرده ای از هر کـنـاری آمـدیدر وثــاقــم نــان خــشــک و تــره ایدر میان بـودی چـو یاری آمدیگـه گـهی هم بـاده حـاضـر…
بـیش از این از ملـک هر سـالـی مـرا | خـرده ای از هر کـنـاری آمـدی |
در وثــاقــم نــان خــشــک و تــره ای | در میان بـودی چـو یاری آمدی |
گـه گـهی هم بـاده حـاضـر میشـدی | گـر نـدیمـی یـا نـگـاری آمـدی |
نیست در دستم کنون از خشک و تر | زآنچـه وقـتـی در کـناری آمدی |
غـیـر مـن در خـانـه ام چـیزی نـمـانـد | هم نماندی گر به کاری آمدی |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج