فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

در آینه دیدم

قاسم پیرنظر

در اینه دیدم

در آینه دیدم که دلت سنگ شده
بین من وتب تا به سحر جنگ شده
آن وعده که دادی نرساندی به وفا..؟
رسوائی من ؛ دامن تو ننگ شده

*

اندوه تو باعث شده من دود زنم دود
آتش بزنم هرچه که در باغ دلم بود
با وعده پو چ ات منو بر دود سپردی
سیگار شده مونس لعلی ؛ که لبت بود ..؟

*

از پشت پنجره بغض و اشک و آه
دیدم که میروی آهسته سوی او
گوش ات نمی شنود التماس من
آنقدر مستی و محو سبوی او

*

پای این پنجره از عطر تنت مست شدم
فارغ از نبض زمان بی خبر از هست شدم
تا نگاهم بکنی دین و دلم بر باد است
چون گدایی در این خانه تهی دست شدم

*

من برای تو خودم را به گل آراسته ام
بهر دیدار تو دیوانه ای ناخواسته ام .؟
کرده ام کن فیکون خانه نومیدی را
فکر آغوش ترا کرده وبرخاسته ام

*

پیرنظر ” سلیم “

بخش دو بیتی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران