پرستش مددی
در نگاهم چه محشری برپاست
چشم هایم ردیف یک شعرند
دست های شکسته هم گاهی
مثل باران حریف یک شعرند
دامن مخمل نگاهم را
پر کن از رقص باد و گندمزار
سروها لای رقص شب بوها
مردمان شریف یک شعرند
برگهای تن درخت دلم
بیقراران رقص خورشیدند
در نسیم ملایم نفست
نقشهای نحیف یک شعرند
کوه صبرم که می برم با خود
ذوق دل را به دامن صحرا
دست های تو با نگاه نسیم
بالهای ظریف یک شعرند
پرکشیدن میان لیموها
باغ را انعطاف بخشیده
در غروب ” پرستش ” نفست
چشم هایم ردیف یک شعرند
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۸.۲۱
بخش چهار پاره | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران