فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 2 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شـنیدم کـه نابـالـغـی روزه داشـتبه صد محنت آورد روزی به چاشتبــه کـتــابــش آن روز سـائق نـبــردبـزرگ آمدش طـاعـت از طـفل خـردپـدر دیـده بــوسـیـد و م…

شـنیدم کـه نابـالـغـی روزه داشـت به صد محنت آورد روزی به چاشت
بــه کـتــابــش آن روز سـائق نـبــرد بـزرگ آمدش طـاعـت از طـفل خـرد
پـدر دیـده بــوسـیـد و مـادر سـرش فـشـانـدنـد بــادام و زر بــر ســرش
چـو بـر وی گـذر کـرد یک نـیمـه روز فـتــاد انـدر او ز آتــش مـعـده سـوز
بـدل گفـت اگر لقـمه چـندی خـورم چــه دانــد پــدر غــیـب یـا مــادرم؟
چـو روی پـسـر در پــدر بــود و قـوم نـهان خـورد و پـیدا بـسـر بـرد صـوم
کـه دانـد چـو در بـند حـق نیسـتـی اگـر بــی وضـو در نـمـاز ایـسـتــی؟
پس این پیر ازان طفل نادان ترست که از بـهر مردم بـه طـاعت درسـت
کــلــیــد در دوزخ اســـت آن نــمــاز کــه در چــشــم مـردم گــزاری دراز
اگـر جـز بـه حـق می رود جـاده ات در آتــش فــشــانـنـد ســجــاده ات

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج
آخرین اخبار شعر و ادبیات