فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

حمیدرضاسفید – شبگرد

دردلم جزدردتو دردی نماند

ازوجودم جزتن سردی نماند.

هرچه دل فریاد«وامردا»کشید

تابه فریادم رسد،مردی نماند

شب گذشت ازنیمه واین بارهم،

جزمن دل خسته شبگردی نماند.

بس که گشتم ناتوان وبی رمق

دررگم جزقطره ی دردی نماند!

بادپاییزی!بگوآن رفته را،:

آن بهاری راکه آوردی ؛نماند.

بادپاییزی!بهارم رابگو:

بادلش دانم چه هاکردی،نماند.

بادپاییزی دلم تسلیم توست،

روبروی توهماوردی نماند.

#حمیدرضاسفید

شاعر حمیدرضاسفید

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو