محمد جوکار
ای تشنج های تب آلود من
قطره های اشک ناخشنود من
ای شبیخون های بیشرم غرور
در تلاطم های نامحدود من
عاطفه های سترون در سکوت
هی گره خورده به تاروپود من
ای طلوع بی وفایی های تو
در غروب عشق غم افزود من
آه … ای سیلاب اشکم شد روان
سوی آن معشوقه ی مفقود من
بازگرد ای ردپای گمشده
در هوای سرد و مه آلود من
بازگرد ای حس گنگ عاشقی
خنده کن بر باور نابود من
دست های التماسم را ببین
بازگرد ای مایه ی بهبود من
بازگرد ای مستی”یاس خیال “
بازگرد ای عشق تب آلود من
بازگرد و با غزل هایم بساز
زورقی چوبین برای رود من
م.ج.یاس خیال 1395.02.10
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران