اسپندم و به یاد تو رفته جوانی ام
تا کی مرا به دورسرت می پرانیم ؟
تا کی مرا به دورسرت می پرانیم ؟
تو نو بهارترین نور و عشق و آب
من آذرم ،همان که ز جُورت خزانیم
حالی بپرس و موعد میعادمان ببخش
تا کی به وعده پشت سرت میکشانیم؟
آری، منم همانکه به خوابت سرک کشید
آری تویی همانکه به خوابم ، همانی م
آیا که در توان تو تاب وداع هست؟
آیا به آه بدرقه ای ، می رسانی ام ؟
از من مپرس دوست کجا میروی ، چرا؟
از من مخواه ، هیچ ، بدانی نشانیم
ما را ببخش،کودک طبعم حریف نیست
ما را ببخش و خط خطی ناگهانی ام
ما را ببخش آرش بی مرز قصه ها
ما را ، ببخش حضرت ابرو کمانیم
تو از دیار حافظی و از تـبار شعر
من منزوی ترین غزل ، بایگانی ام
حسین دلجو
از ابراز محبت تک تک بزرگواران
سپاسگزارم.
شاعر حسین علی دلجوئی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو