فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

حریم کبریا

حسن کریمی

حریم کبریا

من ازچشمان ِتو لبیک گویان تا حریم کبریا رفتم .

همان جائی که میزد، نقش جادوئی چشمانِ تو را رفتم .

بُتا ، بنیادم از برق ِنگاهت زیر و رو گردید .

بلا بارید از آن چشم و، به آغوش بلا رفتم .

لطافت را ز برگِ گل ، طراوت را من از شبنم .

گرفتم تاکه پندارم،به پابوسی لبهای ِ شما رفتم .

فشاندی گرد عارض ، خرمنِ زلفِ پریشان را .

پریشان حال رفتم ، آمدم ، ماندم ، چرا رفتم .

هنوزم گوشِ جان مسحورِ آن آوای محزونست

جرس کوبید و من آن شب بدنبالِ صدا رفتم .

به هر در میزدم ،شاید بگیرم از تو لبخندی .

نشد آخر، گزیدم خلوتی، قربان آن ناز و اَدا رفتم .

به بغضی حلقه زد اشکی ،به جام آبی چشمت .

ضمیرت رونمائی شد ،به بحری از صفا رفتم .

چه کردم با خودم تا باورم شد باورم کردی .

ازاین باور، طریق عشق را تا انتها رفتم .

حسن کریمی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران