در نور پیه سوز سفالین آسمان در بستری که وصله ی صد رنگ خورده است تهران روسپی مست و برهنه ، پشت به بالین فشرده است بر بسته دیدگان که مبادا سحرگهان خورشی…
در نور پیه سوز سفالین آسمان در بستری که وصله ی صد رنگ خورده است تهران روسپی مست و برهنه ، پشت به بالین فشرده است بر بسته دیدگان که مبادا سحرگهان خورشید سرخپوست به پیکان بدوزدش اما ، دو ران فربه خود برگشوده است البرز ، در سیاهی شب می سپوزدش
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج