فرهنگ باریکانی
<رونق عهد شباب است دگر بستان را >
مــات و مبهـوت کنـد قدرت او انسان را
زین همه نقش و نگاری که بِزَد بر بستان
هم بر اندیشه ی کج خط زده هم عصیان را
به گلستـــان اگر اندیشــه کنی بار دگر
کــرده مسدود پریشانی و هر بطلان را
این بهاری است به زیبایی و آیات جمیل
لیک تفسیر کن این گلشن و آن رضوان را
غنچه لبخـــــند زده بار دگـــر تکــراری
کن تــامّـــل غــزل و قافیه ی خندان را
تو به تقصیر خود افتادی از آن در محروم
شکر و تسبیح کن و سر بنه این فرمان را
صالحا عمر عزیزی است غنیمت شِمرُش
عاشقی پیشه کن و مسلک آن رندان را
فرهنگ باریکانی 4/3/94
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران