فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

تپش

پرستش مددی

هرکسی بعد از تو آمد ، شرح حالم را شنید
هیچ کس اما مرا ، آنقدر بی تاب ات ندید

سایه بان حسرتم ، از بی کسی ها پر شده
درد غربت را ببین ، تا گیجگاه من رسید

در تلنبار غم و بیخ گلوی خاطرات
در دبستانی ترین احساس ، قلبم می تپید

من پرستو زاده ی عشقم ، که در احساس من
ماه یک شب ، از افق بر دشت چشمانم دمید

شوق رویت دارم ای مهتاب هر شب در غزل
بی تو باران هم ، مرا از شاخه ی بغضم نچید

در ” پرستش ” رنگ احساسم ، همیشه آبی و
با تو حتا می توان در موج دریا آرمید.

پرستش مددی

۱۳۹۵.۰۵.۱۷

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران