مرکبش فعل برق و صرصر پایوهم گردد سبک چو خاست ز جایسنگ در زیر سـم او گرداسـترخـش خیز است و دلدل آورد استدر نـوردد زمـین همـی بـتـگـیاینت مـحـکـم پـیی و…
مرکبش فعل برق و صرصر پای | وهم گردد سبک چو خاست ز جای |
سنگ در زیر سـم او گرداسـت | رخـش خیز است و دلدل آورد است |
در نـوردد زمـین همـی بـتـگـی | اینت مـحـکـم پـیی و سـخـت رگـی |
بــاز چـون نـعـره بــر سـوار زنـد | خـــاک در چـــشـــم روزگــار کـــنــد |
شـه بـه تـیرش چـون بـرانگـیزد | از کــه و دشـــت لــرزه بـــرخـــیــزد |
آن خــداونـد کـونـبــسـت کـمـر | لـحـظـه ای جــز بــه بــنـدگـی پــدر |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج