ندا محرمی
چه تفاهمی داریم
من و تهران
آلوده
پر از بغض
شکسته
جوانی پیر
با مویی غبار اندود
از مولوی تا نیاوران
از سر تا پا
سراسر تناقض
و از دور زیبا!
پر از خیابان های شلوغ و بی مهابا
و یک خیابان جمهوری
که آبستن خاطرات قراررهاست
و ذهنی بیمار
با انکاری بعید
در مسخی شکنجه وار
و آتشی که هرازچند گاهی شعله میدواند
پلاسکویی که قلبم باشد
با بوسه ای بسوزم
و با آغوشی ویران شوم
در پنجشنبه ای تاریک در تهرانی پر دود ،،،
#ندامحرمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران