فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 11 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

بیداد دل

پرستش مددی

در درونم نـاخدایِ دل خدایی میکـند
با من شوریده حال قدرت نمایی میکند

.
میگشاید عقده ام را پیشِ هر بیگانه ای
با چنین دیوانگی او خود نمایی میکند
.
میکِشد با میل خود چشمم به هر سو و مکان
اینچنین روی مرا زرد و طلایی میکند
.
میکند اسرار فاش او با لبانِ بسته ام
در میانِ بغض و غم او کدخدایی میکند
.
آشیانِ سینه ام را کرده دل آتشکده
دیدِگانم روز و شب از او گدایی میکند
.
تا بگویم من ازین حالِ پریشانِ خودم
چشم و دل ، با جانِ من ، سازِ جدایی میکند
.
گوش دارید همدلان ، افسانه بیدادِ دل
او که با کارش بزرگان را هوایی میکند
.
قصه بیداد دل افسانه ما و منی ست
او ز من خون خورده ، اما بی وفایی میکند
.
گرچه نالم من ز کارش ، او همی یارِ منست
دشمن جان است و با غیر آشنایی میکند
.
این همه افسون دنیا بین که غوغا میکند
دل بـزرگان را دچار بی نوایی میکند

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران