فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 آذر 1402

بيروت سرخ نعره ي خونيني بر صخره بلند جهانت بود ( حمیده رضایی)

 بيروت سرخ نعره ي خونيني بر صخره بلند جهانت بود ( حمیده رضایی)

بيروت سرخ نعره ي خونيني بر صخره بلند جهانت بود 
مانند يال شعله ور خورشيد شولاي شانه هاي جوانت بود
بيروت بوسه اي به لبانت زد، از جنس آتش كه به جانت زد 
بيروت منفجر شده ي ويران ، انگار بغض هموطنانت بود 
بر چشم خاك پاي تو مي چرخيد، در بادها صداي تو مي چرخيد 
پرسيدم از تو نام و نشانت را ، اندوه و زخم نام و نشانت بود
مي سوخت آتش غضبي در تو، خشم قبيله ي عربي در تو 
بر سنگلاخ خون و جنون رفتي، با چفيه اي كه در چمدانت بود
بيروت در مزارع زيتونش، بيروت بر سواحل پر خونش
با چشم هاي آبي محزونش، مانند مادري نگرانت بود
مي خواندي اي طنين بلند آواز، بر شاخه هاي گمشده در طوفان 
هر واژه در دهان تو شعري شد، شعري كه سخت مرثيه خوانت بود 



منبع : كتاب از هشت بهار سرخ/ مجموعه شعر دفاع مقدس استان قم