پرستش مددی
بهانه کن غزلم را بهانه میخواهم
برای بغض غریبانه شانه می خواهم
بخند خنده ی تو از تبار شب بوهاست
من از نگاه تو گاهی ترانه می خواهم
شبیه موج پریشان به ساحلت زده ام
ببخش حضرت ساحل کرانه می خواهم
شکوه عشق تو همرنگ بی قراری هاست
من از لبت غزلی عاشقانه می خواهم
بخوان برای دل بیقرار من غزلی
که از ترنم باران جوانه می خواهم
دلم به شوق نگاهت چقدر آرام است
برای شعله کشیدن زبانه می خواهم
” پرستش ” لب تو بوسه گاه عرفان است
به شوق کعبه عشقت نشانه می خواهم
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۵.۲۲
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران