حسین خیراندیش
کسی که چشم بصیرت در این جهان دارد
کجا طمع از آن کور ناتوان دارد
برای بی خبران ز عالم غیب
هزار تیر و سنان است که در کمان دارد
به کام خود نخواهد صلاح دنیا را
رها نمودن آن را بهای جان دارد
حساب کار خودش را چنان مقایسه کرد
صلاح خویش در آن راه عارفان دارد
نبست چشم طمع را به این جهان هرگز
چرا که زود گذر است عاقبت به آن دارد
خدا به هر که دو چشم بصیرت داد
شما را حضرت دوست در امان دارد
سخن به عاقل و هوشیار صلاح بر ما نیست
ز عارفان که داند که خود نشان دارد
گمان که چشم بصیرت به جان ناظم نیست
چرا که صحبت ما را دگر عنان دارد
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران