طارق خراسانی
دارد قلم به سحر تو اقرار مى کند
دردت به سینه ام، غزل آوار مى کند
انگار هفته هاست که شعری نگفته ام
ابری کبود غصه تلنبار می کند
او که نگاه از همه دنیا گرفته بود
چشم مرا گرفته ،گرفتار می کند
وقتى که روح عشق پدیدار مى شود
پیری ز غیب جانِ من احضار می کند
در انتهاى مصرع هر بیت، عشق را
یک بند می نویسد و تکرار مى کند
طارق به سبک مذهب عشاق، روزه را
با طعم سیب سرخ تو افطار می کند
۳ آبان ۱۳۹۵
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران