پرستش مددی
دل بده من نیز جان را در مقابل می دهم
از کنار پنجره دستی به ساحل می دهم
موج می ریزد بهم تصویر زیبای تو را
من به چشمان غزلخیز شما دل می دهم
در مسیر چشم تو رنگین کمان برپا شده است
عشق حتا در میان آسمان برپا شده است
دست بر خودکار وقتی می بری در قلب من
محشری از خنده های مهربان برپا شده است
با تو باران می شوم در آسمان خنده هات
شب نمایان می شوم در سایه بان خنده هات
باورم کن من همان پروانه بی شوکتم
با تو جاری می شوم در عمق جان خنده هات
می نشینم پای چشمانت غزل سر می دهم
سارهای باغ را با هر غزل پر می دهم
تا تو را می بینم از هر سو به سمت چشمهات
دل به دنیای کبوترهای باور می دهم
قبله ی لبهات را هرشب ” پرستش ” می کنم
بوسه هایت را به روی لب ” پرستش ” می کنم
اصل مطلب گرمی آغوش می خواهم عزیز
من تو را در آخر مطلب ” پرستش ” می کنم
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۵.۲۹
بخش چهار پاره | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران