از شوق این امید نهان زنده ام هنوز امید یا خیال ؟ کدام است این ، کدام بس شب درین امید ، رسانیده ام به روز بس روز از این خیال ، بدل کرده ام به شام ایا ش…
از شوق این امید نهان زنده ام هنوز امید یا خیال ؟ کدام است این ، کدام بس شب درین امید ، رسانیده ام به روز بس روز از این خیال ، بدل کرده ام به شام ایا شود که روزی از آن روزهای گرم از آفتاب ، پاره سنگی جدا شود ؟ وان سنگ ، چون جزیره ی آتش گرفته ای سوی دیار دوزخی ما رها شود ما را بدل به توده ی خاکستری کند خاکستری که خفته در او ، برق انتقام ؟ از شوق این امید نهان زنده ام هنوز امید یا خیال ؟ کدام است این کدام ما مرده ایم ،مرده ی در خون تپیده ایم ما کودکان زود به پیری رسیده ایم ما سایه های کهنه و پوسیده ی شبیم ما صبح کاذبیم دروغین سپیده ایم ناپختگان کوره ی آشوب و آتشیم قربانیان حادثه های ندیده ایم بس شب درین خیال ، رسانیده ام به روز بس روز ازین ملال ، بدل کرده ام به شام ایا شود که روزی از آن روزهای سرد دریا چو جام ژرف براید ز جای خویش؟ در موج های وحشی او غوطه ور شویم وز سینه برکشیم سرود فنای خویش آنگه چنان ز بیم فنا دست و پا زنیم تا بگسلیم بند اسارت ز پای خویش از شوق این امید نهان زنده ام هنوز امید یا خیال ؟ کدام است این ، کدام ؟ اینجا دوراهه ایست به سوی حیات و مرگ این یک به ننگ می رسد آن دیگری به نام
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج