دیروز کنار تو دیده پر از اب بوده ام
چون عابدی که به خلوت محراب بوده ام
ان نقش ابرویت بنظر بود هلال ماه
در ان چو بنگرم غرق می ناب بوده ام
در گوشه ی چمن نشسته ز اواز بلبلان
واندر خیال پنجه به مضراب بوده ام
دیدم که بسته ای طره گیسو به پست سر
رویای خوش بدیده و در خواب بوده ام
ان چهره ونوس گونه و ان جلوه ی نگاه
ناخورده می نشسته همدم مهتاب بوده ام
با هر کلام ناز میکنی و بر خلاف ان
اخمی نموه بر من و بیتاب بوده ام
معشوق من همدم تنهاییم بگو
از فکر تو چرا مست می ناب بوده ام
چون عابدی که به خلوت محراب بوده ام
ان نقش ابرویت بنظر بود هلال ماه
در ان چو بنگرم غرق می ناب بوده ام
در گوشه ی چمن نشسته ز اواز بلبلان
واندر خیال پنجه به مضراب بوده ام
دیدم که بسته ای طره گیسو به پست سر
رویای خوش بدیده و در خواب بوده ام
ان چهره ونوس گونه و ان جلوه ی نگاه
ناخورده می نشسته همدم مهتاب بوده ام
با هر کلام ناز میکنی و بر خلاف ان
اخمی نموه بر من و بیتاب بوده ام
معشوق من همدم تنهاییم بگو
از فکر تو چرا مست می ناب بوده ام
شاعر ابراهیم گرجی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو
