ابراهیم قبله آرباطان

ابراهیم قبله آرباطان

قبله آرباطان.شاعر,
زندگینامه مختصر
ابراهیم قبله آرباطان هستم؛ متولد 20 آذرماه سال 1357 در روستای آرباطان، از روستاهای شهرستان هریس آذربایجان شرقی؛ روستایی از جنس تلاش ها و صداقت ها؛
اولین جرقه های شعری بنده در دوران راهنمایی خورده است؛ هرچند که ناخودآگاه، کتابخانه کوچک و چند ده جلدی بنده حافظ و حیدربابایه سلام را همیشه با خود داشت. بنده فعالیت شعری به صورت فنی را از سال 1378، زمانی که عازم شهر مقدس قم برای تحصیل در رشته الهیات و فلسفه اسلامی در دانشگاه دولتی قم شدم، آغاز کردم؛ سال هایی مملو از انرژی های مثبت و خوبان روزگار؛ اساتیدی همچون استاد مجاهدی( پدر شعر آیینی کشور) و حسین هدایتی زفرقندی( یکی از برترین های شعر ایران و مسئول انجمن شعر استان قم) و ده ها شاعر دیگر که دست حقیر را گرفتند و قدم به قدم چراغ راه شدند. در همان سال ها بود که به توفیق الهی توانستم کورسویی از چشمه سارهای ادبیات را فراروی خود بگشایم و قطره ای از دریای بیکران شعر را بنوشم؛ هرچند هیچ ادعایی نداشته و ندارم.سال 1384 بود که دوباره به زادگاه خود برگشته و در آذربایجان همیشه شعر، نفس می کشم.

بخشی از فعالیت های فرهنگی ابراهیم قبله آرباطان.

*کارشناسی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم
**  کارشناس ارشد ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز

تالیفات:
1-  تالیف کتاب شعر کاشیان – مجموعه شعر خود و شاعران دانشگاه قم
2-  تالیف کتاب داستان سراب   //           //             //
3-  تالیف کتاب شعر « کودک فلسطینی » برای کودکان از طرف حوزه هنری استان
4-  تالیف کتاب شعر « برای امام زمان» برای کودکان از طرف حوزه هنری استان
5-  تالیف کتاب شعر « پدر! از خون تو نمی گذرم » برای کودکان از طرف حوزه هنری استان
6-  در دست داشتن تالیف کتابی با عنوان « ده شب در کربلا » به قلم ادبی به سه زبان
7-  در زیر چاپ بودن  دو عنوان کتاب مجموعه اشعار آییینی
8-  چاپ آثار در بیش از 40 عنوان کتاب صدا و سیمای مرکز با نام اشارات که به صورت متن ادبی بوده و تمام مجریان کشور از آن متن ها استفاده می کنند و در تمام کتابخانه های صدا و سیمای استان ها، موجود است.
گزیده ای از مقام های کسب شده:

افتخارات شعری:
الف )  کسب بیش از 160 عنوان مقام برتر شعری ملی و بین المللی از جمله:

–   2 بار اجرای شعر در محضر مقام معظم رهبری( سال های 1386 و 1396)

–  مقام اول نفر اول کشور در کنگره شعر دفاع مقدس  کشور در سال 86  و برنده جایزه قیصر امین پور

      –  نفر اول کشور در کنگره شاعران کودک و کودکان شاعر با موضوع جنگ در سال 85 ( شهر کرمانشاه)
       –  نفر اول بخش متن ادبی کشوری با عنوانِ میلاد آفتاب – میبد یزد سال87
       –  نفر اول متن شاعرانه در سطح کشور در شهر گرگان سال 87
–  نفر اول نثر ادبی سراسر کشور – دزفول مهر 88
–  نفر  اول جشنواره قرآنی دانشجویان دانشگاه های کشور مهر91
–  نفر اول  جشنواره ملی نثر و شعر فاطمی ارومیه اردیبهشت 1392
–  مقام اول کشور هفتمین جشنواره هنر و ادبیات دینی – بهمن 92
–  نفر اول قطعه ادبی دومین جشنواره سراسری شعر رضوی دانشگاهیان ایران در مشهد- مهر 94
–  نفر اول دومین جشنواره بین المللی رسول مهربانی قم اردیبهشت 96
–  و…

1
شعر علوی
هرشب نشسته ام لب بام نظاره ها
شاید بیابمت وسط این ستاره ها

هر روز بر لبان جهان تازه می شوی
تکرار می شود نفست بر مناره ها

ای ساحل غریب کجایی که سال هاست
رویای من رها شده بر تخته پاره ها

در جستجوی قله تو  ــ زیر پای من…
چون پنج تخته سنگ حقیرند قاره ها

محراب خم شده ست به تعظیم چشم تو
ای چشم تو پناه تمام اشاره ها

عطر تو را گذاشته ام بر دریچه ها
نام تو را نگاشته ام بر جداره ها

با چاه ها نشد که شبی درد دل کنم
باید گذشت از سر این خون نگاره ها

شکی نداشتم که برازنده تو نیست
پیراهنی که دوختم از استعاره ها

تن کنده ام مگر که مرا جاودان کنی
با این غزل برای تمام هزاره ها

شاعر: ابراهیم قبله آرباطان

2
خیالت راحت…
*****
می روم بی خبر اینبار خیالت راحت
«تو بمان و دگران» یار خیالت راحت

 بعد از این همنفس هر شب من خواهد شد
فقط این پاکت سیگار خیالت راحت

 چند روزیست که تلخینگی تنهایی
می شود بر سرم آوار، خیالت راحت

 سهم تو، پنجره هایی که تو را می خواهند
سهم من اینهمه دیوار، خیالت راحت

 بعد از  این یاد تو و بغض من و خاطره ها
نه امیدی و نه دیدار، خیالت راحت
شعر از: قبله آرباطان

3
تقدیم به حضرت پیامبر (ص)

امشب بر آستان تو سائیده ام سری
وا کرده ام به سمت تو درهای دیگری

درهای دیگری همه از جنس آسمان
شاید شبیه ماه از این کوچه بگذری

پاییز بود و هیمنهء بادهای تلخ
تا ناگهان گذشت شمیم معطری

با آب و دانه ء کلماتش نشسته است …
بر گنبد بلند نگاهت کبوتری

آه ای شمیم پاک! که در لایه های خاک
در عطر باغ های معلق سراسری

نام تو از کمند خیالم گریخته ست
ای ماه ! از من و کلماتم فراتری.
***
ای آنکه خاک از تو پر از رنگ و بو شده
ای کائنات از نفست زیر و رو شده

ای بارش مکرر خورشید بر زمین
بر حلقه بلند زمین آخرین نگین

بر صخره های سخت زمان ایستاده ای
ای ماه ! روی چشم جهان ایستاده ای

خورشید اگر چه گرم غزلخوانی تو بود
از تابش طلایی پیشانی تو بود

ای موج آفتابی دریای کائنات
ای فصل نا سروده ی منظومه ی حیات

بی تابم و به سقف کلامت نمی رسم
هرگز بر آستانه ی نامت نمی رسم
***
می آید از تمام زوایا صدای تو
کِل می کشند پنجره ها در هوای تو

از صبحِ خاک تا شب ِ افلاک رفته ام
در جستجوی شعشعه ی آشنای تو

آیینه زارِ حیرت یک قوم تشنه بود
پیشانی منوّر محراب سای تو

ای آب ها گداخته از هُرمِ آه ِ تو
ای کوه ها گریخته در شانه های تو

پروانه های شیفته بی تاب می شوند…
 تا بوسه می دهند به گلبرگ ِ پای تو

خواندی ، تمام خاک چراغانی تو شد
ای آبشارِ ماه ، روان از حرای تو

شعر از: ابراهیم قبله آرباطان

4
غزلی عاشقانه
نام شعر ؛ که تویی
شاعر: ابراهیم قبله آرباطان

با نسیمی بهم آویخته آهی که تویی
چشم دلواپس من مانده به راهی که تویی

عقل پس می زند و عشق فرا می خواند
شاعری داده دلش را به گناهی که تویی

به گناهی که ، به راهی که، به آهی که تویی
چشم این خسته پلنگ است به ماهی که تویی

مثل گنجشک رها در وسط بارانم
بسته ام سخت دلم را به پناهی که تویی

عقل ؛ بر خیره سری های دلم می خندد
عشق با من شده همقصه ی راهی که تویی

دوستت دارم و بر داشتنت می بالم
دل من لک زده به نیم نگاهی که تویی

5
غزل عاشقانه
عنوان: دو چشم نگران
شاعر: ابراهیم قبله آرباطان- 1389
***

عشق مانده ست  به تاثیر نگاه من و تو
زیر باران زدنِ گاه به گاه من و تو

ما دو رودیم، دو تا بغض گره خورده بهم
که دو چشم نگران است گواه من و تو

عقل پس می زند و عشق فرا می خواند
این وسط چیست  بگویند گناه من و تو

آهِ ما دامن هر پنجره را می گیرد
گر بریزند بهم  لشکر آه من و تو

پا به پای من و همشانه ی من راه برو
که خدا هست خودش پشت و پناه من و تو