آن قدر در دست هايت و باران داشتي دشت را سيراب مي كردي اگر جان داشتي خوب يادم هست يخ هاي زمين را آب كرد آن تب گرمي كه درفصل زمستان داشتي مردهاي شهر مي گفتند جايي خوانده اند نسبتي آن دورها را سربداران داشتي هر چه دريا،هر چه اقيانوس مديون تو بود در تمام رودها جريان داشتي تا ابد نام تو را بركوچه ها حك مي كنيم تا عبور از اين خيابان ، آن خيابان داشتي
منبع : كتاب از هشت بهار سرخ/ مجموعه شعر دفاع مقدس استان قم