محمد جوکار
آقا سلام ، با غزلی تازه آمدم
امشب ، دوباره خاطره ها را قدم زدم
حس میکنم ، نگاه تو را پشت پنجره
من کفتر ضریح تو و جلد مرقدم
———————
آقا سلام ، آمده ام درد دل کنم
گاهی ، دلم به صحبت آیینه ها خوش است
گاهی ، در انتظار طلوعی دوباره ام
گاهی ، دلم به خلوت آدینه ها خوش است
————————
آقای من ، در حوالی اردیبهشت تو
از خنده های سرخ شقایق معطرم
حس میکنم ، نوای تو را در اذان صبح
در موج بیکرانه ی چشمت ، شناورم
——————————
آقا سلام ، اجازه بده عاشقی کنم
دلتنگی ام بهانه شود ، زائرت شوم
حس میکنم نگاه تو را لابلای شعر
بگذار ، دوباره با غزلی شاعرت شوم
————————
آقای من اجازه بده ، حس کنم تو را
ای آیه آیه های عشق ، از تو مبتدا
من زنده ام به عشق تو یا ثامن الحجج
ای آفتاب حسن و کمال و ادب رضا
———————–
آقا اجازه هست که گاهی ببویمت
دریای مهربانی تو بی نهایت است
شهری پر از کرشمه ی ناز حضور توست
نقاره خانه هات ، نشان کرامت است
———————–
صد کاروان ، پیاده ، بسوی تو می دوند
هرکس به تو رسید به مقصد رسیده است
تابیده نور مهر تو بر سایه سار شهر
خورشید از تبسم مهرت دمیده است
———————–
هر جرعه از نگاه تو شد ، وزن یک غزل
هر شعر با حضور تو فقط شاعرانه است
حس میکنم ، که قافیه هایم بهانه شد
مفعول و فاعلات غزل ، عاشقانه است
————————
هر قطره اشک من ، که بدنبال تو دوید
فواره ای شد و تا گلدسته ات ، قد کشید
هر بیت من ، اجابت ” اَمَّن یُّجیب ” تست
قلبم ، بشوق دیدن آیینه ها، تپید
———————–
م.ج.یاس خیال 1394.06.03
بخش چهار پاره | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران