ایرج پزشکزاد
در سال ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران زاده شد وی پس از تحصیل در ایران و فرانسه در رشتهٔ حقوق دانشآموخته شد و به مدت پنج سال در ایران به قضاوت در دادگستری مشغول بود.پس از آن به خدمت در وزارت خارجه ادامه داد و آخرین سمتش مدیرکل روابط فرهنگی بود.
وی کار نویسندگی را در اوایل دههٔ ۳۰ با نوشتن داستانهای کوتاه برای مجلات و ترجمهٔ آثار ولتر، مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد.
پزشکزاد که اصالتاً بهبهانی میباشد درباره بیوگرافی خود به طور خلاصه میگوید:
از پدری پزشک و مادری معلم به دنیا اومدم. تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران و تحصیلات عالیه رو در فرانسه در رشته حقوق گذراندم. بعد از فارغالتحصیلی به استخدام وزارت امور خارجه در آمدم و به عنوان دیپلمات تا انقلاب در اونجا کار کردم. بعد از انقلاب از کار اخراج شدم به طوری که حتی حقوق بازنشستگی هم شامل حالم نشد. بعد از اون به فرانسه برگشتم و به کار روزنامه نگاری و قلم زنی و نوشتن اراجیف! مشغول شدم.
برخی سریال قهوهٔ تلخ را کپی ناشیانهای از کتاب «ماشاءالله خان در دربار هارونالرشید» نوشتهٔ ایرج پزشکزاد میدانند
در فرانسه، عضو شورای نهضت مقاومت ملی شد که با رهبری شاپور بختیار تشکیل شده بود. وی برای نهضت چند کتاب نوشتهاست از جمله «مروری بر واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲»
آثار
مقاله ایرج پزشکزاد. کیهان ۳ اسفند ۵۷
متن مربوطه در ویکینبشته: مؤلف:ایرج پزشکزاد
طنز
ماشاءالله خان در دربار هارونالرشید (۱۳۳۷)
دایی جان ناپلئون (۱۳۴۹) (رمان)
ادب مرد به ز دولت اوست تحریر شد (۱۳۵۲) (نمایشنامه)
خانوادهٔ نیکاختر (۱۳۷۹)
حافظ ناشنیدهپند
انترناسیونال بچهپرروها (طنزیات سیاسی)
شهر فرنگ از همه رنگ (طنزیات سیاسی و اجتماعی)
پسر حاجی باباجان
بلیط خانعمو (نمایشنامه)
طنز فاخر سعدی
آسمون ریسمون (طنزیات ادبی)
بوبول (طنزیات اجتماعی)
خانوادهٔ نیکاختر (طنزیات اجتماعی) (۲۰۰۴) نسخه سانسور نشده ناشر
رستم صولتان (طنزیات اجتماعی) (۲۰۰۶) ناشر * گلگشت خاطرات (طنزیات اجتماعی) (۲۰۰۸) ناشر
تاریخی
مروری در تاریخ انقلاب فرانسه
مروری در تاریخ انقلاب روسیه
ریشههای اختلاف چین و شوروی (رساله)
مروری در تاریخ مشروطیت ایران
مصدق بازمصلوب
مروری بر واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ناشر
ترجمه
شوایک سرباز پاکدل/ یارسلاو هاشک
دزیره / آن ماری سلینکو
مقالات
سوم اسفند ۱۳۵۷، ده روز پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، ایرج پزشکزاد مقالهای در کیهان نوشت با عنوان: «آنها که میخواهند غنائم خونین انقلاب را تقسیم کنند». در این مقاله او به بازگویی روایت انقلاب فرانسه میپردازد و هشدار میدهد. او برخلاف کتاب مشهورش «دائی جان ناپلئون» به وقایع، دائی جان ناپلئونی نگاه نکردهاست.