فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 اردیبهشت 1403

گل های یاس

دوش آن رشته های یاس که بود خفته بر سینه ی دل انگیزت راست گفتی که آرزوی من است که چنان گشته گردن آویزت با چه لبخندهای ناز آلود با چه شیرین نگاه ِ شوران…

دوش آن رشته های یاس که بود
خفته بر سینه ی دل انگیزت
راست گفتی که آرزوی من است
که چنان گشته گردن آویزت
با چه لبخندهای ناز آلود
با چه شیرین نگاه ِ شورانگیز
باز کردی ز گردن و دادی
به من آن یاس های عطر آمیز
بوسه دادم بسی به یاد ِ تواش
دلم از دست رفت و مست شدم
آن چنانش به شوق بوییدم
که به بوی خوشش ز دست شدم
دوش تا وقت ِ بامداد مرا
گل ِ تو در کنار ِ بالین بود
در بر ِ من بخفت و عطر افشاند
بسترم تا به صبح مشکین بود
به شگفت آمدم که این همه بوی
ز گلی این چنین عجب باشد
حیرتم زد که راز ِ این گل چیست
که چنینم از آن طرب باشد
آه ، دانستم ای شکوفه ی ناز !
راز ِ این بوی مستی آمیزت
کاندر آن رشته بود پیچیده
تاری از گیسوی دلاویزت

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج