فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 15 اردیبهشت 1403

کتاب همسفر با شازده کوچولو(برداشت آزاد و شاعرانه از کتاب شازه کوچولو دوسنت اگزوپری)

کتاب همسفر با شازده کوچولو(برداشت آزاد و شاعرانه از کتاب شازه کوچولو دوسنت اگزوپری)

همسفر با شازده کوچولو(برداشت آزاد و شاعرانه از کتاب شازه کوچولو دوسنت اگزوپری)

خیلــی ها کتاب شازده کوچولو نوشته ی آنتوان دوسنت اگزوپری را خوانده اند .خیلــی ها هم همین کتاب را با صدای گرم شاملو شنیده اند. راستی فکر کرده اید چرا شاملو این کتاب را با زبان محاوره ترجمه کرد . من فکر می کنم شاملو می خواسته است، کتاب کودکانه باشد . همین فکر سبب سرودن کتاب همسفر با شازده کوچولو شد . این کتاب برگردان هیچ کدام از ترجمه های موجود از کتاب شازده کوچولو نیست .اصل ماجرا، ماجرای همان کتاب است ولی با برداشت آزاد . در کتاب حاضر خلبان و شازده و همه ی شخصیات های همان داستان آزادتر در فضای ترانه و با زبان محاوره حرفهای خودشان را زده اند و شاعر تمام این مدت را با آنها زندگی کرده است . گاهی لباس همان خلبان سرگشته را به تن کرده و با درماندگی به طیاره مشت زده است و چقدر هم درد کشیده است وقتی دقّ دلش را سر آهن قراضه خالی کرده است . گاهی لباس شازده کوچولو را پوشیده و به کمک خلبان سرگشته ی گم شده آمده است. ولی از همان لحظه ی آمدن دلش برای آنجا، همان جایی که خود خواسته از آنجا بیرون آمده است ، تنگ شده است . از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند شاعر همراه با شازده چه جاهایی که نرفته است و چه چیزهایی که ندیده است . وقتی آدمهای تنهای سیاره ها را می بیند ، تنها تماشا نمی کند ، خودش همان آدمها می شود. خودش شاه می شود ولی خوشش نمی آید . از خود راضی می شود باز هم خوشش نمی آید جای دیگر مرد مست را می بیند و با سر در خم می رود تا درد هایش را فراموش کند ، بدش می آید . در گشت و گذارش عالم بی عمل می شود از او فرار می کند . در تنهایی به کوه می رود به دنبال گم گشته ی خود و فریاد می کشد . پژواک صدای خود را می شنود ولی نمی فهمد آنچه را می جوید در خود دارد آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم یا در خانه و ما گرد جهان می گردیم اینجاست که روباه را می بیند و عشق را در می یابد . راستی چرا روباه ؟ مگر نه اینکه عشق مکّار است؟ شاعر همه ی این جاها را با خلبان و شازده کوچولوی آنتوان دوسنت اگزو پری همســـفر است و چــــه عاشـــقانه تا انتهای راه را می رود . ای کاش تا بی نشانی می رفت، ای کاش. آنجا کسی می خواندش تا بی نشانی امّا دریغا پای فرمانبر ندارد

نویسنده:شمس الدین عراقیمترجم: ناشر:انتشارات راشا
سال چاپ:1389نوبت چاپ:0  
قیمت پشت جلد:3200 تومان    

بخش معرفی کتاب | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو