جابر ترمک
وقتی که می آمد به هر آئینه سر می زد
ماهی که هرشب باورودش دل به در می زد
مثل قناری های باغ عشق می رقصد
مثل کبوترهای این اطراف پر می زد
پرواز را از برگ برگ یاس می آموخت
با خنده اش بر غنچه پر پر تشر می زد
با چشم های شور خود دریا به دریا موج
بر صخره های ساحل شعرم نظر می زد
حالا پر از گلواژه های یک غزل دارم
ذوقی که در من حرف های مختصر می زد
جابر ترمک
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران