فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 20 اردیبهشت 1403

نقدغزلی از خانم سوفی صابری

نقد عزلی از خانم سوفی صابری
( بااین غزل به نام تو ،مشهور می شوم )

عید فطر را به همه ی اعضای سایت تهنیت می گوییم

بحمدالله ، امروز روز خوبی ست ، فرارسیدن عید فطر را داریم ، خبر خوش ِ بهبودی نسرین رادمهر عزیز راداریم ،
خبر انصراف ِ امید صباغ نو از کناره گیری از جمع دوستانش را داریم ، فعال شدن دوست باوقار وفرهیخته امان – محمد حسن چگنی زاده – را داریم ، امید اینکه خبرهای خوش ِ دیگری نیز در راه باشد .

باری، به اصل مطلب بپردازیم :

در هفته ی گذشته ، غزلی گیرا وبدیع در سایت خواندیم ، از خانم سوفی صابری – شاعری که دیرگاهی نیست که به عضویت این سامانه در آمده – ۲۵ ساله است ، دوشیزه ای که جسم اش در دیارغرب است وروحش پرواز گر ِدرشرق –

چه غرور آفرین ست وقتی شاهدیم که چند بانوی ِدیگر نیز مانند او داریم – زیست کنندگانی در غرب ، وسیر کنندگانی در شرق –
سوفی صابری ،به گفته ی خودش ، زبان پارسی را به شیوه ی رسمی وکلاسی آموزش ندیده ،اما با ارائه ی حداقل ۲ غزل ، نشان داده که تسلط نسبتا خوبی نه تنها بر زبان پارسی ،بل بر شعر دارد.

شعر مورد نظر را با هم مرور می کنیم :

۱- بالا بلند ِعاشق ِشرقی تبار ِمن
تنها تویی ترانه ی خورشید وار من
۲- شیرین ترین حقیقت ِمن درخیال ها
ناممکن است خواب ِتویک شب کنار من
۳- پروانه های روسری ام تشنه ی تواند
ای گیسوان ِ مخملی ات قهوه زار من
۴- باران ، همیشه بوی تورا پخش می کند
در لا به لای هق هق ِ بی اختیار من
۵- یک عمر توی بازی تو تاس ریختم
شاید که جفت شش بشود سهم ِ کار من
۶- تنها تویی که فاتح ِ این قلب بوده ای
در رشته کوه ِ فاصله ها ،قله دار ِ من
۷- میبوسمت ، بدون خجالت ، بدون ترس
میبوسمت ، ستاره ی دنباله دار ِمن
۸- من مست ُلاابالی ُرقاص ُهرزه ام
ای مردپاک ُمومن ُشرقی تبار ِ من
۹- بازنده ی نگاه تو هستم در این قمار
وقتی که حکم دست تو آید دوباره من …

۱- حسن مطلع = غزل ، بامطلعی محکم وباصلابت آغاز می شود ،به گونه ای که مخاطب را به خوانش غزل ترغیب می کند –
ناگفته نماند که شاعر ، آگاهانه یا نا خود آگاه ،به نوعی مطلع غزلی از حافظ را اسقبال کرده ،

بالا بلند ِعشوه گر ِ نقش باز ِ من
کوتاه کرد قصه ی زهد دراز من

که استقبال از سایر شاعران ، کاری ست پسندیده ومرسوم بوده وهست .

۲- متن = غزل ، با شکلی روان ، با واژگانی ادبی ، اما امروزی ، روال طبیعی اش را طی می کند ، در این راستا ،ویرایش های کمی را طلب می کند که در پایان یاد آور خواهیم شد .

۳- حسن مقطع = به رغم مطلع خوب وروانی متن ، مقطع ِ غزل که باید چون مطلع ،محکم ونتیجه بخش باشد ،به جا ننشسته ،شاعر خود را شکست خورده وسرگردان ونومیدانه ، از ورطه به بیرون می کشد ، با اینکه در کل ِ غزل ، قافیه وردیف را به خوبی رعایت کرده ،با آوردن – دوباره من ….- شعر را به پایان می رساند ،
گوئیاامید را ازدست داده ، واین بزرگترین ضعف این غزل ِ زیباست ،
یکبار دیگر مقطع را مرور می کنیم :
بازنده ی نگاه ِ توهستم در این قمار
وقتی که حکم دست تو باشد دوباره من ….

برای کامل شدن ِ غزل ورفع این نقص، مقطع را به شکل زیر به شاعر پیشنهاد می کنیم ،

بازنده ی نگاه ِ تو بودم در این قمار
باشد که حکم ِ دست ِ تو آید جوار ِ من

که بدین ترتیب ، هم غزل به سرانجامی امیدوارانه ومنطقی رسیده ، هم قافیه و ردیف رعایت شده .

۴- محتوی ِ غزل = محتوی غزل ،با مفهومی که از غزل می دانیم ( مغازله ، گفت وگوی عاشقانه )همخوانی دارد، در این مورد ،(مفهوم و مشخصه های غزل ) ، دراینجا ، بیش از این توضیح نمی دهیم ،انشاالله در جای دیگر ومناسبتی دیگر .

۵-محور افقی = شاعر ، صرف نظر از ۲ – ۳ نقص کوچک که به آسانی قابل رفع است ،در محور افقی موفق است ،زیبایی ، تازگی واژگان ،روانی ،صنایع ادبی ، به خوبی به چشم میاید.

۶- محور عمودی = در باره ی محور افقی و عمودی ، اگر عمری باقی باشد ،مفصل تر بحث خواهیم کرد ، اما مقدمتا می گوییم که محور عمودی ، درغزل ، چندان جایگاهی ندارد – گفت وگوی عاشقانه وتغزل ، نمی تواند دارای ساختمان ونظمی ساختاری باشد ،در داستان های عاشقانه ،اجتماعی ، تاریخی ،مثنوی ،قصیده، در شاهنامه ی فردوسی،البته محور عمودی ،جایگاهی مهم دارد،
در غزل ، بویژه در غزلی از شاعری جوان ، توقع از محور عمودی ، توقعی منطقی نیست .

۷- ویژگی برجسته = در وهله ی اول در تشریح این غزل ، به ویژگی ِجسارت ، بی پروایی ِزنانگی و عبور از خطوط ِقرمزی که شاعران ِ زن ، کمتر از آن عبور کرده اند برمی خوریم ،تا حدودی فروغ فرخ زاد در عهد معاصر ، وبیشتر مهستی گنجوی ، در ۹۰۰ سال پیش ، از این خط عبور کرده اند،
اشاره می کنیم به بیت های ۲- ۷- ۸ – که به قول شاعر ، بی پروا وبدون خجالت وبدون ترس ، عشق ورزی اش به معشوق را ابراز می کند.

۸- رسم الخط = در عهد قدیم ،ا ِعراب گذاری ، نظیر ، فتحه ، کسره، ضمه ، و ویرگول ، وسایر علامت هایی که خوانش ِ متن ها رابرای خواننده ، به همان گونه که شاعر یا نویسنده مَد ِنظرش بوده ، باب نبوده – اکنون که این علامت ها معمول شده ، نویسندگان وشاعران ، بهتر است از این نشانه ها استفاده کنند،
شاعر ما ،به خوبی رسم الخط را در این غزل رعایت کرده است .

۹- پیشنهاد های تکمیلی = بیت ۵ ،

یک عمر توی بازی ِ تو تاس ریختم
شاید که جفت شش بشود سهم ِ کار من

واژه ی – توی ِ – عامیانه بنظر می آید ،
اگر بگذاریم – روی ِ – بهتر ست

بیت ۶ ،را مرور می کنیم ،

تنها تویی که فاتح ِ این قلب بوده ای
در رشته کوه ِ فاصله ها ، قله دار ِ من

اگر در مصرع اول به جای – قلب – بگذاریم – قله – وقله را کنایه بدانیم از قلب ، با – قله دار – در مصرع دوم جناس (جناس زائد ) می سازد، که بیت زیباتر می شود .

بیت ۷،

در این بیت – میبوسمت – هم در مصرع اول آمده ، هم در مصرع دوم (کثرت تکرار ) و زیبنده نیست ، در فنون بلاغت محل ایراد ست ، مگر به ضرورت یا برای تاکید ، که در آن صورت ، حسن ست ، در اینجا ضرورت نیست ،
در مصرع دوم ، به جای – میبوسمت – می توانیم – میبویمت – بگذاریم .

۱۰- بیت الغزل = بیت ۸ را، بعنوان بیت الغزل انتخاب می کنیم :

من مست ُ لاابالی ُرقاص ، هرزه ام
ای مرد ِپاک ُ مومن ُ شرقی تبار ِ من

در این بیت چند صنعت وجود دارد – رندی ِ زنانگی ،شاعر صفاتی نا متجانس که در نظر معشوق ِ مومن و شرقی تبارش مذموم ست را بر خود می بندد(تنسیق الصفات )،ضمن اینکه به او می گوید ، به رغم این صفاتی که دارم ، همچنان در راه ِ وصل اصرار دارم ،
بی آنکه بخواهیم مقایسه ای را مطرح کنیم ،نا گفته مگذاریم که حضرت حافظ هم ، رندانه ، خطاب به مخاطبان ِ زهد فروشان و صوفی وشان ِدروغین و متحجر های زمان ، صفت های نامتجانسی را برخودمی بندد،ضمن اینکه آنها را هنرهای خود برمی شمارد :

عاشق و رندو نظر بازم ومی گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر ، آراسته ام

صنعت دیگر اینکه ، شاعر ، با آوردن اضافاتی در آخر ِ واژه های بیت ، – ُ – ِ – به خوبی صنعت ( تتابع اضافات ) را به کار برده، تتابع اضافات ، چنانچه در غیر موارد ضروری اتفاق افتد، گاه مُخل ِ فصاحت ست ، لیکن آنرا از عیب های مسلم نمی توان شمرد ،بلکه اگر در مواقع لزوم آورده شود ، حسن به شمار می رود .

شاید به نظر برسد ، آوردن ِ – شرقی تبار – در ۲ جای این غزل ،تکراری ست ،شرقی تبار ِ اول در مطلع را ، به مثابه ی شناسه ی اولیه می پنداریم ،و – شرقی تبار ِ – دوم را دربیت الغزل ، بعنوان تاکیدی که شاعر لزوم آوردنش را ضروری دانسته.

در پایان ، به این دختر ِ ایران زمین ، شاعر بسیار جوانی که خوش درخشیده ، سفارش می کنیم تا برای تداوم وارتقا بخشیدن به کارش ،پشتوانه ی ادبی اش را محکم کند ، اثرهای شاعران و نویسندگان نامدار ِ قدیم ومعاصر را بیشتر وبیشتر بخواند ،
خود را به ورطه ی پر سرودن نیاندازد ،
-کم گوی وگُزیده گوی چون دُر – را شعار خود قراردهد ،

به انتظار ِسروده های دیگری از او…

ممنون از توجه اتان

بخش نقد ادبی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو