“حال دل پرسیدی و گفتم که خوبم بارها
خوبم اما خوب ویرانم نفهمیدی مرا”
گرچه بر روی لبم لبخند جاخوش کرده است
پشت این لبخند گریانم نفهمیدی مرا
در کنارم هستی اما روح تو با دیگریست
بی تو من یکجسم بیجانم نفهمیدی مرا
روی ساحل هستی و غافل زِ حالِ زارِ من
قایقی در دست طوفانم نفهمیدی مرا
تا به کی تنها بسوزم در فراق روی تو
همچو شمعی رو به پایانم نفهمیدی مرا❤️


