فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 اردیبهشت 1403

نرگس کرخی

تصویر تست
تصویر تست

نرگس کرخی

 “نرگس کرخی ” در 25 مرداد سال 1348 درخانواده ای متوسط درنیشابور متولدشدم.
پدرم ومادرم افرادی معتقد و از خانواده های مذهبی نیشابور بودند که تاثیر بسزایی در زندگی و اعتقاداتم داشتند. باتوجه به اینکه مادرم , مربی هنر گلدوزی و خیاطی بود ، شخصا”عهده دار تعلیمِ شاگردان زیادی درزمینه ی آموزشِ این هنر ارزنده به هنرآموزان بود که من نیز ازآموزش و فراگیری هنرمادر، بی  بهره نماندم بطوری که هنوز  در کناراشتغال درپست مدیریت دبیرستان ، به آفرینش  سازه های متنوع دستی  هنری مشغول هستم .
از سال های 1362 و 63 به نوشتنِ شعر پرداختم ولی اوج تلاش  و سرودن شعر در قالب های شعری از سال 67درمن شروع شد . با  وجوداین، نوشتنِ شعر سپید مرا ازدهه ی ۸۰ و۹۰بیشتر به خودش جذب کرد که  اغلب مضامین شعری ی من، گویای اعتقادات قلبی و مذهبی من دراین زمینه است .
    دوره متوسطه را  در رشته علوم انسانی با گرایش فرهنگ و ادب سپری کردم و بلافاصله پس از دیپلم  در کنکور سراسری پذیرفته، وارد دانشگاه فردوسی مشهد شدم و بااخذ مدرکِ کارشناسی ی زبان و ادبیات فارسی ،فارغ التحصیل شدم همزمان ضمن دریافتِ مقام  اول شعر استان خراسان  به مرحله دومین دوره مسابقات فرهنگی ، هنری  سراسر کشوردر سال 67-66را نیز در شیراز کسب نمودم.  ( به خاطرِ ازدواج وتحصیلات آکادمی همسرم دکترسیدمحمود افخمی به شیراز نقل مکان نموده بودم. )در شیراز با کانون شعری زنده یاد ” احد ده بزرگی ” آشنا شدم .و درضمن به مطالعه علوم دینی و تفاسیر در کنارشعر و تدریس در مدارس غیردولتی شیراز پرداختم.
 پس از اتمام تحصیلات همسرم و 4سال زندگی در شیراز به زادگاه خودم نیشابور بازگشتم.

هم اکنون  دارای سه فرزند  هستم . اولین فرزندم سید محسن افخمی دانشجوی it  و
دومین فرزندم نیکتاسادات افخمی دانشجوی مهندسی صنایع غذایی و
 سومین فرزندم که به مطالعه ونوشتن داستان علاقه زیادی دارد به نام نیکنازسادات افخمی درکلاس پنجم ابتدایی تحصیل می کند

” افتخار آشنایی من با استاد بهروز وندادیان” درسال ۸۰ وباارسال شعری برای شرکت درهمایش بزرگِ شعر غدیر بود که جذب محبتِ پدرانه شان شدم واین امر هنوزادامه دارد.
 
انتشارات شادیاخ نیشابور نخستین دفتر شعرم
را در سال 1393 به نام ” با لهجه ی ریواس ها می خوانمت” با ویراستاری و مقدمه ی استاد وندادیان به چاپ رسانیدو
 در سال 1396 انتشارات سخنوران تهران دومین مجموعه ی شعرم را با نام ” شکوفه های برفی” با ویراستاری استاد عزیزم؛ به چاپ رسانید.

   هم اکنون مجموعه شعرسوم بنده با مقدمه و ویراستاری استاد بهروز وندادیان آماده چاپ می باشد …

1

” انگیزه ی الفبا”

عطر. ِهستی ; به شعر ِ ” کُن ” وا شد
رد ٍٍ ”  آدم ” یقین ” حوا ”  شد

مصرعی ماه را , خدا  آراست
خلوت ِ آفتاب ,,,  پیدا شد

در فضا ,,, پا گرفت آیینه
هیئت ِ روز وشب هویدا شد

تاک , جوشید در رواق ِ زمین
غزلی عاشقانه ,,, برپا شد

در تب ِ رودخانه های زمین
از کران تا کرانه غوغا شد

شبنم ِ عشق , روی گل غلطید
سهمی از آن, هبوط ِ رؤیا شد

کهکشانی ,,, ستاره ی عاشق
خم شد و , پشت ِ خاک, دریا شد

جنگل ِ سبز , سایه زد برخاک
عشق ,,,
        انگیزه ی الفبا شد…

# رک: به لهجه ی ریواس ها می خوانمت
#نرگس_ کرخی
  نیشابور

2

# اطمينان

 
باز مي گشت آرام … آرام

از … زانوان خاك !  

آنروز که تولدش سروده شد ،

شش 1 روزه آبستن بود .

شير در گهواره اش سر رفت ،

 

رشد كرد         اوج گرفت …

و رجعتي دوباره داشت

با ضريبِ اطمينان2 …  

………………………………………………..

 

1-    سوره حدید ، آیه 4 : “اوست خدایی که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید …”

2 -سوره فجر ، آیه 28-27 : ” ای نفس مطمئن امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود و او راضی توست …”

# نرگس _ کرخی
نیشابور
                                                        
………………………………………….
3

” آلاچیق سرما ”
 
زمستان
با چکمه های میخ دار
می دود
روی برف هایی که زوزه می کشد
از خرطوم خانه ای متروک
بوی درد می آید
و ,,, سوز سرمایی که
انگشتان پنجره را
کرخت کرده ..
پیرمردی
در آلاچیق پالتوی پینه بسته
کز کرده
و می کشد اورا
ته مانده ی سیگار دوره گرد!
سرما
می گرید تاعمق چنار برای
دستان کودکی که
زمستان را ,,, ها می کند! …

# نرگس_ کرخی
 نیشابور

4

 ” رنگین کمان عفاف”

خدا    می آید
در محتوای ِ روسری ات
ابری حجیم و لطیف
با مِه ِ غلیظی
حول ِ محور ِ مویت
حلقه می زند! …

فرشته ها
فانوس به دست
نازل می شوند
و,,,
با ذکرِ ” یا جمیل ُ یا هو”
می نشینند روی دامنت
و ,,,
می خزند به پیله ی سبز صلوات
رنگین کمانی از نور
روی شانه ات
کمانه می شود …
طعم ِانگور داری
یا
خرما ؟

تو که قَبای شب به تن داری
در قلمرو ماه
تشییع می شوی …

بهشت می آید از ردٍ پای مادر و ,,,
مریم با
زنبیلی از خرما
زنانگی را
در
زهدانی خیالی
می گرید …
و ,,, فاطمه
شال ِآسیه را
پیشکش ِشانه های ماه می کند!..

# نرگس _ کرخی
  نیشابور

5

 ” آیه های نورانی”

تورا عبور من از یک حجاب ِ ظلمانی
گذشتن از افقی هست سخت طولانی

مجال زل زدنِم چیزی از محالات است
مسیر ِ نورِ  تورا با نگاهِ بارانی

شبیه ِ هیچ یک از ناگهان , خیال تو نیست
شبیه هیچ یک از رنگ و طعم انسانی!

کنار ِ نامِ تو ,عین القضات مبهوت است
تجسمِ تو , خطوط ِ بلند ِ پیشانی

فراتر از تو کجا طول طالع اعصار
نمی رسد به تو اندیشه ای به آسانی

شکوهمندتر از آفتاب می تابی
به سوره سوره ی تنزیل عشق می مانی

تورا گرفته در آغوش طیف ِ سبز ِخدا
تورا گرفته بغل, آیه های نورانی

گم است واژه ی تعبیر آفریدنِ تو
تو ابتدای حضوری و خط ٍ پایانی

زلال ِ روح تو دریاست آن چنان که غزل
مکرراست در این جزر و مد روحانی…

رک:  به لهجه ی ریواس ها می خوانمت
# نرگس_ کرخی
  نیشابور