فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 اردیبهشت 1403

میشه خدا رو حس کرد/افشین یداللهی

میشه خدا رو حس کرد/افشین یداللهی

متن ترانه سریال میوه ممنوعه:

1) تیتراژ پایانی:

میشه خدا رو حس کرد
تو لحظه های ساده
تو اضطراب عشق و
گناه بی اراده
بي عشق عمر آدم
بی اعتقاد می ره
هفتاد سال عبادت

۲)آهنگ میانی:

به من مومن نگو ، وقتی که حتی واسه یه لحظه هم عاشق نبودم
به من که این همه از رستگاری فقط دم می زدم ،عاشق نبودم
یه عمری از دلم ترسیدم و باز،دم آخر منو دیوونه کرده
حالا می ترسم این دیوونه حالی ، یه روز از من جدا شه بر نگرده
چه آسون اشک معصوم تو یک شب
چکید و دامن دینم رو تر کرد
غبار عادتو از قلب من شست
نمی دونم چطور ، اما اثر کرد
همه دار و ندارم مال چشمات
اگه پشتش بهشتی باشه یا نه !
اگه دنیای من پیش از قیامت
داره با چشم تو می پاشه یا نه !

3) قسمت پایانی سریال:

هر چه دارم از تو دارم
ای همه دار و ندارم
با تو آرومم و بی تو بیقرار بیقرارم
گفتی باشم حالا هستم چشم به راه یه نگاهت
میدونم منو می بینی که نشستم سر راهت
با تو کوچه های بن بست میرسن به کهکشونا
با تو بیراهه یه راهه به نشون بی نشونا
اونا که از تو نشونی روی پیشونی ندارن
داغشون رو دلشونه خم به ابرو نمیارن
رسم من فرشتگی نیست ،من که درگیر زمینم
تو خودت اینو می خواستی
من یه آدمم همینم
اونی که رو دوش خسته اش یه امانت از تو داره
گاهی کم میاره اما، این امانت رو میاره

4) قطعه ی آوازی قسمت پایانی:

آزاد آزادم ببین
چون عشق درگیر من است
دیگر گذشت آن دوره که
تقدیر زنجیر من است
شاید نمی دانی، ولی ، از خود خلاصم کرده ای
آیینه ی خالی فقط ، امروز تصویر من است
از عشق تو بر باد رفت ، آن آبروی مختصر
من روح بارانم ، ببین ، چون عشق تقدیر من است
یک شب به باد می ره
یک شب به باد می ره

وقتی که عشق آخر
تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده
یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق
عاشق تر از همیشه
هر چی محال می شد
با عشق داره میشه
انگار داره میشه

عاشق نباشه آدم
حتی خدا غریبه ست
از لحظه های حوا
حوا می مونه و بس
نترس اگه دل تو
از خواب کهنه پاشه
شاید خدا قصه تو
از نو نوشته باشه
از نو نوشته باشه

وقتی که عشق آخر
تصمیمشو بگیره
کاری نداره زوده
یا حتی خیلی دیره
ترسیده بودم از عشق
عاشق تر از همیشه
هر چی محال میشد
با عشق داره میشه
انگار داره میشه

 
شاعر: مرحوم دکتر افشین یداللهی