فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 29 اردیبهشت 1403

مگذر از من

مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم دامن گلچین پر از گل بود از باغ حضورت من چو باد صبح از آنجا با تهی دستی گذ…

مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم
دامن گلچین پر از گل بود از باغ حضورت
من چو باد صبح از آنجا با تهی دستی گذشتم
من از آن پیمان که با چشم تو بستم سال پیشین
گر تو عهد دوستی با دیگری بستی گذشتم
چون عقابی می زنم پر در شکوه بامدادان
من که با شهبال همت زین همه پستی گذشتم
پاکبازی همچو من در زندگی هرگز نبینی
مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج