فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 31 اردیبهشت 1403

موج

تو در چشم من همچو موجی خروشنده و سرکش و ناشکیبا که هر لحظه ات می کشاند بسویی نسیم هزار آرزوی فریبا تو موجی تو موجی و دریای حسرت مکانت پریشان رنگین افق…

تو در چشم من همچو موجی
خروشنده و سرکش و ناشکیبا
که هر لحظه ات می کشاند بسویی
نسیم هزار آرزوی فریبا
تو موجی
تو موجی و دریای حسرت مکانت
پریشان رنگین افقهای فردا
نگاه مه آلوده ی دیدگانت
تو دائم بخود در ستیزی
تو هرگز نداری سکونی
تو دائم ز خود میگریزی
تو آن ابر آشفته ی نیلگونی
چه می شد خدا یا …
چه میشد اگر ساحلی دور بودم ؟
شبی با دو بازوی بگشوده خود
ترا می ربودم … ترا می ربودم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج