فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 اردیبهشت 1403

مهران اسکندرزاده

تصویر تست
مهران اسکندرزاده متولد ١٣٥٥/۰۶/۳۰ در استان اردبیل دیده به جهان گشودم دانش آموخته‌ی آموزش ابتدایی.تربیت بدنی ? ۳۰ سال است علاقمند به نوشتن شعرشدم ،‌ علاقه خاصی به غزل دارم نوشتن اشعار زیادی در زبان ترکی و فارسی بصورت غزل دارم. فعال در زمینه‌ی هنری خط و نقاشی تئاتر .

مهران اسکندرزاده

1
(نگاهت)

چون بارش باران بهاریست نگاهت

پاییزی وچون سرخ اناریست نگاهت

عاشق شدم وطعنه زدی فتنه بپاشد

داند همه جزمن سرکاریست نگاهت

پا میکشم ودل دهم و نامه به دستت

آخرکه چه همیشه فراریست نگاهت؟

دیوانه ندیدی تومگرخنده برآری؟

مستی که نه اماچوخماریست نگاهت

صیادنگاهت شدم و صید شدم باز

یادم که نبوداینکه شکاریست نگاهت

درپیش تواین دل نمی ارزدبه ریالی

پررونق ونایاب و دلاریست نگاهت

بیهوده دراین شعرمن آمد غمت اما

گیرا و دل آسا و ویاریست نگاهت

ای مالک هرروح وروان صاحب قلبم

ناامنی و بی صبرو قراریست نگاهت

هرچندکه باران زده این حاصل مارا

خوشحال از اینیم، بهاریست نگاهت

چهارشنبه۹۷/۶/۲۸(تاسوعا)

2
(درددل)

دل مگردیوانه ای درسینه طوفان میکنی

باچه حکمی دردلم غمنامه میزان میکنی

من مگر بازیچه ام بازیچه کردی قلب من

گه امیری میکنی گه قصد جولان میکنی

من مریضم مانده ام آواره ام جانم بگیر

ازچه رو بیمارخودهرلحظه بیجان میکنی

من اسیرم والهم شیدا ومستم ،عاشقم

همچنان دیوانه رانالان وحیران میکنی

دردمن درمان ندارددردمن دلواپسیست

شایدم تاوان من بودَست وجبران میکنی

لاله های دشت دل پرپرشدندازدوریت

دیدی امااین چرا،دانسته کِتمان میکنی

ناوک مژگان توچون تیرآتش بودو باز

صحنه چشمان من آماج مژگان میکنی

چاره کن بیچاره ام دستم بسویت آمده

این پریشان چهره راتنهاتودرمان میکنی

دوشنبه۹۷/۷/۲

3
(طعنه مزن)

طعنه مزن برمن و اینک بگو

پس چه کند عاشق دیوانه خو

پس چه کند تا که نگارش شبی

چهره گشایدجهت گفت وگو

این منم و یک دل دردآشنا

باغمت اینگونه شده روبرو

این منم وخاطربیهوده رو

میدودازهجرتوهرسوبسو

تاکه تورامرحم جانش کند

درپی جانانه کندجست وجو

درگه تومسکن دیوانگیست

من ولی این هم بکنم آرزو

بَه چه مقدس بوداین لامکان

پابنهم سجده کنم با وضو

من که سفارش نکنم بهتراست

جان من و جان تو و جان او

دل به ترحم بگشا این زمان

عاشقم ودرخطراست آبرو

این من دیوانه جداکن زمن

بغض مرا تازه نکن درگلو

*پنجشنبه۹۷/۷/۵

4
(انتظار)

کاش دمی باده پرستم کنی

مست ازآن جام الستم کنی

کاش دراین لحظه درماندگی

فاتح خُسران وشکستم کنی

کاش نیاید نظرت را سزا

ساکن منزلگه پستم کنی

نیستم اینگونه که باید شوم

هستم اگرکاش توهستم کنی

کاسه بیچاره گیم را شبی

کاش بگیری و زدستم کنی

مهرسخاوت بزنی نامه ام

ازکرمت واله و مستم کنی

می رسدآن موسم وبابودنت

با قدحی باده پرستم کنی

پنجشنبه۹۷/۷/۵

4
(کیم نه بیلیر؟)

کیم نه بیلیرجان ندی جانان ندی

کیم نه بیلیرلب لری خندان ندی

کیم نه بیلیربیرقوجاغ آرامیشه

شام وسحر گوشه ی زندان ندی

کیم یارادیب گوزده مگرحس لری

باخسا بیله قیمتِ مرجان ندی

لعل لبوندن دادا کاش اوزگه ده

تا بیله کی لعلِ بداخشان ندی

یوخ مگرانصافدی اوپه اوزگه سی

اونداگورک دین ندی ایمان ندی

باغریمین احساسی سینون مرحمی

آچ اوخی گورسینمه درمان ندی

هرنه اوامر اولا خدمت دَیَم

امر ائله قربانوه فرمان ندی

یازندی قش یاکی پاییزیای گونی

ائیل ندی آیلار ندی دوران ندی

منکی اورکدن سنه باغلانمیشام

نِی نِیی رَم شاه ندی سلطان ندی

یئدی سماواتی آتیب گلمیشم

دادمیشام آخیرلب مستان ندی

شعریله یازدئم غزل احساسیمه

اولمیاسان دفترو دیوان ندی

سن اولاسان من اولام ایوان اولا

اوندا بیلر هاممی بو ایوان ندی

شنبه ❤️ ۹۷/۷/۷❤️

#مهران_اسکندرزاده