فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 12 اردیبهشت 1403

محمد رحیم اخوت

محمد رحیم اخوت از نویسندگان و منتقدان صاحب عنوان ایرانی است که در زمینه ی داستان و شعر و نقد ادبی موفقیتهای شایانی به دست آورده است.
اخوت متولد سال 1324 اصفهان است که در دهم آذرماه دیده به جهان هستی گشوده است. او فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی می باشد که عمری را به کار تدریس در مدارس مختلف آموزش و پرورش استان مبادرت نموده و چند سالی است که از این سازمان بازنشست شده و صرفاً به کار مطالعه و تحقیق و نگارش و ویرایش مشغول می باشد.
اخوت کار ادبی اش را در دهه ی 1350 خورشیدی با نوشتن چندین داستان برای کودکان و نوجوانان شروع کرد و این قشر را به مطالعه و نگارش داستان و تحقیق در زمینه ی ادبیات داستانی ترغیب نمود.
وی از نویسندگان و ناقدان ممتاز فصلنامه «زنده رود» است که نقدهای زیبایی در این نشریه و مجلات ادبی دیگر ارائه کرده است. به نمونه ای از کارهای این نویسنده که نگاهی دارد به کتاب «قصه ی نو، انسان طراز نو» نوشته ی «آلن رب گری یه» و ترجمه ی «دکتر محمد تقی غیاثی» توجه نمایید:
«نظریه ی «رمان نو» و باورهای داستان نویسانی چون «آلن رب گری یه»، «کلود سیمون»، «ناتالی ساروت»، «مارگریت دو راس» و دیگران که در سالهای میانی این قرن تحولی در داستان نویسی قرن بیستم محسوب می شد و از جانب آنهایی که به ساز وکار داستان نویسی کلاسیک عادت کرده بودند، با حیرت یا گاه انکار رو به رو بود، اکنون دیگر حرف تازه ای نیست، اما همچنان راهی نو در داستان نویسی محسوب می شود…»
اخوت کارِ انتشار کتاب را با داستان بلند «تعلیق» در سال 1378 آغاز کرد. این کتاب از نثر و زبان خاص نویسنده برخوردار است، که خوانندگان مبتدی از درک کامل آن مشکل دارند. این داستان با توصیف تابلوهای نقاشی و دیگر آثار هنریِ بازمانده از دوره ی قاجاریان، حال و هوای دورانی از دست رفته را در ساختاری مدرن، باز آفرینی کرده است.
کتاب بعدی وی نقدهایی است در زمینه ی شعر و شاعری که عنوان «چهار فصل بر بازخوانی شعر» را بر پیشانی دارد. این کتاب در سال 1379 توسط انتشارات نقش خورشید منتشر شده است.
«نام ها و سایه ها» رمان زیبایی از اخوت است که در سال 1382 به زیور طبع آراسته شده است. این رمان بلحاظ ساختار مدرنش جایزه ادبی «مهرگان» و هم چنین جایزه ادبی «یلدا» را در سال 82 از آنِ خود کرده است.
اثر دیگر این نویسنده ی توانا داستان بلندی است با عنوان «خورشید» که در سال 1383 راهیِ بازار نشر شده است.
از محمد رحیم اخوت مجموعه داستانی نیز انتشار یافته که «نیمه ی سرگردان ما» نام دارد. این مجموعه که تاریخ چاپ آن 1380 می باشد، توسط نشر نقش خورشید اصفهان انتشار یافته است. او در این داستانها با نوستالژی و تغزل به مهاجرت و دلشدگی های ایرانیان خارج از کشور می پردازد. به طوری که اساساً این کتاب را به «ایرانیان دور از وطن» تقدیم داشته است.
برای واپسین سطور این مقال طلیعه ی داستان «نیمه ی سرگردان من» را انتخاب کرده ایم:
«معلوم است. وقتی قرار باشد آدم حرف های نگفته ی سی و چند سال را در یک نشست، در نامه یی، یادداشتی، یا مثلاً در داستانی بگوید، معلوم است که می ماند از کجا شروع کند. حالا حتماً باز هم می گویی این قدر سخت نگیر.
– با تو آدم همیشه احساس می کنه خطا کاره . مو را از ماست می کشی. خسته نمی شی؟
من چه جوابی دادم؟ اصلاً جوابی دادم؟
نامه اگر باشد اول باید با سلامی، حال و احوالی، چیزی شروع کرد، که البته این نمی شود. من که نمی توانم. آن نامه ی تسلیت را هم که دیدی؟ به همه چیز شبیه بود الاّ نامه ی تسلیت….»
محمد رحیم اخوت از اندیشه های پویا و نظراتی متفاوت برخوردار است. با خواندن عبارت زیر از مقدمه ی کتاب «نیمه ی سرگردان ما» به پویایی اندیشه ی او پی خواهیم بُرد: «به نظر شاعر و داستان نویس در هر اثری که خلق می کند چیزی از خود، از زندگی خصوصی خود، از احوال شخصی خود، به آن می بخشد تا اثرش زنده و خون دار شود. شاعر و داستان نویس باید از شیره ی جان خود به شعر و داستان بنوشاند تا زنده شود و پا بگیرد، وگرنه، کالبدی بی روح می سازد که هر چه هم خوش قد و قواره و قشنگ باشد، روح ندارد….»