فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 30 اردیبهشت 1403

مثل یوسف اسیر چاه شدم (نسیم عرب امیری )

 

 

 

نسیم عرب امیری

کارمند دون پایه

مثل یوسف اسیر چاه شدم
گوشه ی سازمان تباه شدم

 

راحت و دلنشین و محبوب است
چقَدَر پنج شنبه ها خوب است

وقت دیدار مادر و پدر  است
روز تفریح و گردش و سفر است

غیر بعضی مشاغل حساس
همه حتی مهندس و غواص(!)

دکتر و تاجر و وکیل و وزیر 
کارمند و حسابدار و مدیر

آخر هفته ها که بی کارند
لحظات مُفرّحی دارند !

منتها فرق می کند عملاً
نوع تفریح هر کسی ،مثلاً

غالبا تاجری که معتبر است
هفته ای هفت روز در سفر است

وآن که دارای باغ تجریش  است
گر که پاریس و رُم نشد ،کیش است

وآن مهندس که خوشگل و شیک است
پاتوقش کافه های آنتیک است

آن مدیر عملگرا ،بی شک
آخر هفته می رود شمشک

وآن یکی حال می کند ناجور
با اسیران خاک واهل قبور

دیگری غرق در خماری ها
نجسی ها و زهر ماری ها

این یکی می رود نژند و عبوس
با زن و بچه جاده ی چالوس

آن یکی نیز با زن و زنبیل 
می رود خانه ی فک و فامیل

ما بقی هم شرابشون آبه
آخر عشق و حال شون خوابه

اسم شون :کارمند دون پایه!  
عده ای بی خیال سرمایه

مثل یوسف اسیر چاه شدم
گوشه ی سازمان تباه شدم!