محمد جوکار
باز امشب ، شهرزاد قصه گویم می شوی ؟
مایه ی آرامش بغض گلویم می شوی ؟
با طلوع خنده هایت ، در شب رویایی ام
آذرخش شعله های آرزویم می شوی ؟
ساغری از یک غزل ، دلدادگی آورده ام
لابلای غمزه ات ، مست سبویم می شوی ؟
پا نهادم با تو امشب ، بر فراز لحظه ها
در غزلهای نگاهت ، مهرجویم می شوی ؟
گاه در تنهایی ام ، در خلوتم ، پا می نهی؟
خیره بر آن قاب عکس روبرویم می شوی ؟
چشمهایم ، پر شده از التهاب خاطرات
گاه با جادوی چشمت ، پیشگویم می شوی ؟
وای … اینجاها دلم ، تنگ نگاهت می شود
در غروب لحظه هایم ، های و هویم می شوی ؟
مثل اشعار پر از غربت ، پر از عاشق شدن
می وزم در یاد تو ؟ مشتاق رویم می شوی ؟
در “خیال ” کوچه ها پیچیده عطر ” یاس ” تو
نازنینم ، باز امشب ، قصه گویم می شوی ؟
محمد جوکار . ” یاس خیال” 1395.01.06
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران