دو هـزار عـهـد کـردم کـه سـر جــنـون نـخـارمز تـو درشکسـت عهدم ز تـو بـاد شد قرارمز ره زیـاده جــویـی بــه طــریـق خــیـره رویـیبــروم کـه کـدخـدایـم …
دو هـزار عـهـد کـردم کـه سـر جــنـون نـخـارم | ز تـو درشکسـت عهدم ز تـو بـاد شد قرارم |
ز ره زیـاده جــویـی بــه طــریـق خــیـره رویـی | بــروم کـه کـدخـدایـم غـلـه بــدروم بــکـارم |
همه حل و عقد عالم چـو بـه دست غیب آمد | من بوالفضول معجب تو بگو که بر چه کارم |
چو قضا به سخره خواهد که ز سبلتی بخندد | سـگ لنگ را بـگوید که بـرس بـدان شکارم |
چـو بـر اوش رحم آید خبـرش کند که بـنشین | بـهل اخـتـیار خـود را تـو بـه پـیش اخـتـیارم |
اگـرت شـکـار بــایـد ز مـنـت شـکـار خـوشـتـر | همه صیدهای جـان را بـه نثـار بـر تـو بـارم |
نـه ز دام مـن مـلـالـی نـه ز جـام مـن وبـالـی | نه نظیر من جـمالی چـه غریب و ندره یارم |
خــمـش ار دگـر بــگـویـم ز مـقـالـت خـوش او | بــپــرد کـبــوتــر دل ســوی اولـیـن مـطـارم |
تـبـریز و شمس دین شـد سـبـب فروغ اخـتـر | رخ شـمس از او منور بـه فـراز سـبـز طـارم |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج