چـون شدستـی ز من جـدا صنماملتـقـی لم تـرکت فـی ندماحـق مـیان مـن و تـو آگـاه اسـتهو یکـفـی من الـذی ظـلـماور بـه دست تـو آمده است اجلمقـد رضـیت بـما ج…
چـون شدستـی ز من جـدا صنما | ملتـقـی لم تـرکت فـی ندما |
حـق مـیان مـن و تـو آگـاه اسـت | هو یکـفـی من الـذی ظـلـما |
ور بـه دست تـو آمده است اجلم | قـد رضـیت بـما جـری قـلـما |
گشت فانی ز خویش چون عطار | گفت غیر از وجود حق عدما |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج