فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 اردیبهشت 1403

شماره ٨: آن را که جای نیست همه شهر جای اوست

آن را که جای نیست همه شهر جای اوستدرویش هر کـجـا که شـب آید سـرای اوسـتبــی خـانـمـان کـه هـیـچ نـدارد بــجــز خـدایاو را گـدا مگـوی کـه سـلـطـان گـدا…

آن را که جای نیست همه شهر جای اوستدرویش هر کـجـا که شـب آید سـرای اوسـت
بــی خـانـمـان کـه هـیـچ نـدارد بــجــز خـدایاو را گـدا مگـوی کـه سـلـطـان گـدای اوسـت
مرد خـدا بـه مشـرق و مغـرب غـریب نیسـتچـندانکـه می رود همه مـلـک خـدای اوسـت
آن کــز تــوانـگــری و بــزرگــی و خــواجــگـیبـیگانه شـد بـه هر که رسـد آشـنای اوسـت
کـوتــاه دیـدگـان هـمـه راحــت، طـلـب کـنـنـدعـارف بــلـا، کـه راحــت او در بــلـای اوســت
عاشق که بـر مشاهده دوسـت دسـت یافتدر هـر چـه بــعـد از آن نـگـرد اژدهـای اوسـت
بـگـذار هر چـه داری و بـگذر کـه هیچ نیسـتاین پـنج روزه عـمر که مرگ از قـفـای اوسـت
هر آدمی که کشـتـه شـمشـیر عشـق شـدگو غـم مخـور که ملک ابـد خـونبـهای اوسـت
از دسـت دوسـت هر چـه سـتـانی شکر بـودسعدی رضای خود مطلب چون رضای اوست

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج