جـان و دلم از عشقت ناشاد و حـزین بـاداغمناک چـه می خـواهی ما را تـو چـنین بـادابـر کشور جـان شاهی ز اندوه دل آگاهیشادش چو نمی خواهی غمگین تر ازین بادا…
جـان و دلم از عشقت ناشاد و حـزین بـادا | غمناک چـه می خـواهی ما را تـو چـنین بـادا |
بـر کشور جـان شاهی ز اندوه دل آگاهی | شادش چو نمی خواهی غمگین تر ازین بادا |
هـر سـرو کـه افـرازد قـد پــیـش تـو و نـازد | چـون سـایـه ات افـتـاده بــر روی زمـیـن بــادا |
بــا مـدعـی از یـاری گـاهـی نـظـری داری | لطف تـو بـه او بـاری چـون هست همین بـادا |
جـز کـلـبـه مـن جـائی از رخـش فـرو نایی | یـا خــانــه مــن جــایـت یـا خــانــه زیـن بــادا |
گر هست وفا گفتی هم در تـو گمان دارم | در حـق مـنـت ایـن ظـن بــرتـر ز یـقـیـن بــادا |
پیش از هم کس افتاد در دام غمت هاتف | امـیـد کـز ایـن غـم شـاد تـا روز پـسـیـن بـادا |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج