فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 15 اردیبهشت 1403

شماره ٣: روی تو خوش می نماید آینه ما

روی تــو خــوش مـی نـمـایـد آیـنـه مـاکآینـه پـاکـیزه اسـت و روی تـو زیبـاچـون مـی روشـن در آبـگـینـه صـافـیخوی جـمیل از جـمال روی تـو پـیداهر که دمی …

روی تــو خــوش مـی نـمـایـد آیـنـه مـاکآینـه پـاکـیزه اسـت و روی تـو زیبـا
چـون مـی روشـن در آبـگـینـه صـافـیخوی جـمیل از جـمال روی تـو پـیدا
هر که دمی بـا تـو بـود یا قـدمی رفـتاز تـو نبـاشـد بـه هیچ روی شـکیبـا
صـیـد بـیـابــان سـر از کـمـنـد بـپـیـچـدما همه پـیچـیده در کمند تـو عـمدا
طایر مسکین که مهر بـست بـه جاییگر بـکشندش نمی رود بـه دگر جـا
غـیرتـم آید شـکـایت از تـو بـه هر کسدرد احــبــا نـمــی بــرم بــه اطــبــا
بـرخـی جـانت شـوم که شـمع افق راپــیـش بــمــیـرد چــراغــدان ثــریــا
گر تـو شـکـرخـنده آسـتـین نفـشـانیهر مگسی طوطیی شوند شکرخا
لـعـبـت شـیـریـن اگـر تـرش نـنـشـینـدمـدعـیانـش طـمـع کـننـد بـه حـلـوا
مرد تماشای باغ حسن تو سعدیستدسـت فـرومـایگـان بـرنـد بـه یغـمـا

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج