فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 13 اردیبهشت 1403

شماره ٢: ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را

مـا قـلـم در ســر کـشـیـدیـم اخــتــیـار خــویـش رااخـتــیـار آنـسـت کـو قـسـمـت کـنـد درویـش راآنکه مکنت بیش از آن خواهد که قسمت کرده اندگو طمع کم کن…

مـا قـلـم در ســر کـشـیـدیـم اخــتــیـار خــویـش رااخـتــیـار آنـسـت کـو قـسـمـت کـنـد درویـش را
آنکه مکنت بیش از آن خواهد که قسمت کرده اندگو طمع کم کن که زحمت بـیش بـاشد بیش را
خـمـر دنـیـا بـا خـمـار و گـل بـه خـار آمـیـخـتـسـتنوش مـی خـواهی هلـا! گـر پـای داری نیش را
ای کـه خــواب آلـوده واپــس مـانـده ای از کــاروانجـهـد کـن تــا بــازیـابــی هـمـرهـان خـویـش را
در تـو آن مـردی نـمـی بـینـم کـه کـافـر بـشـکـنـیبـشـکـن ار مـردی هـوای نـفـس کـافـرکـیش را
آنـکــه از خــواب انــدر آیـد مــردم نــادان کــه مــردچون شبان آنگه که گرگ افکنده باشد میش را
خـویشـتـن را خـیرخـواهـی خـیرخـواه خـلـق بـاشزانکـه هرگـز بـد نـبـاشـد نـفـس نیک انـدیش را
آدمــیــت رحـــم بـــر بـــیــچـــارگـــان آوردنــســـتکـادمـی را تــن بــلـرزد چـون بــبــیـنـد ریـش را
راســتـــی کــردنــد و فــرمــودنــد مــردان خـــدایای فـقـیه اول نـصـیحـت گـوی نفـس خـویش را
آنـچـه نـفـس خـویش را خـواهی حـرامـت سـعـدیاگـر نـخـواهی همـچـنـان بـیگـانه را و خـویش را

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج