سوی خـود خوان یک رهم تـا تـحـفه جـان آرم تـو راجان نثار افشان خاک آستـان آرم تـو رااز کـدامـیـن بــاغـی ای مـرغ سـحـر بـا مـن بـگـویتــا پــیـام طـایـ…
سوی خـود خوان یک رهم تـا تـحـفه جـان آرم تـو را | جان نثار افشان خاک آستـان آرم تـو را |
از کـدامـیـن بــاغـی ای مـرغ سـحـر بـا مـن بـگـوی | تــا پــیـام طـایـر هـم آشـیـان آرم تـو را |
من خموشم حال من می پرسی ای همدم که باز | نالـم و از نالـه خـود در فـغـان آرم تـو را |
شــکــوه از پــیـری کــنـی زاهـد بــیـا هـمــراه مــن | تـا بـه میخانه بـرم پـیر و جوان آرم تو را |
نالـه بـی تـاثـیر و افـغـان بـی اثـر چـون زین دو مـن | بـر سـر مهر ای مه نامهربـان آرم تـو را |
گـر نـیـارم بــر زبــان از غــیـر حــرفــی چــون کــنـم | تا بـه حرف ای دلبـر نامهربـان آرم تو را |
در بــهـار از مـن مـرنـج ای بــاغــبــان گــاهـی اگــر | یاد از بـی بـرگی فصـل خـزان آرم تـو را |
خــامـشــی از قـصـه عـشــق بــتــان هـاتــف چــرا | باز خواهم بر سر این داستان آرم تو را |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج